دکتر علیاکبر سیاسی با تصویب قانون استقلال دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۱ و تألیف متون بنیادین، ساختار آکادمیک این علم را بنا نهاد و در کنار او دکتر پریرخ دادستان با انتقال مستقیم آموزههای ژان پیاژه به ایران، مکتب روانشناسی تحولی را پایهگذاری کرد. این جریان علمی که با تلاشهای دکتر سیاسی برای ایجاد هویت مستقل دانشگاهی آغاز شد، بستر لازم را برای فعالیت تخصصی نسلهای بعد و ایجاد «لیست روانشناسان فعال» در حوزههای بالینی و مشاوره فراهم آورد تا امروزه دسترسی به خدمات سلامت روان امکانپذیر شود.
بنیانگذاران و معماران آکادمیک؛ ریشههای استقلال علمی
شکلگیری روانشناسی به عنوان یک علم ساختارمند در ایران، مدیون تلاشهای دکتر علیاکبر سیاسی است که نه تنها به عنوان یک استاد، بلکه به عنوان یک استراتژیست آموزشی عمل کرد. او که در سال ۱۳۰۹ موفق به اخذ مدرک دکتری از دانشگاه سوربن شد، با درک عمیق از اهمیت فضای آزاد برای رشد علم، در مقام ششمین رئیس دانشگاه تهران، قانون استقلال دانشگاه را در بهمن ۱۳۲۱ به تصویب رساند. طبق اسناد تاریخ دانشگاه تهران، این اقدام دکتر سیاسی نقطه عطفی بود که اجازه داد علم روانشناسی از سایه سنگین سیاست و دخالتهای دولتی خارج شود و فضایی برای تنفس آکادمیک پیدا کند. او با تألیف کتاب «نظریههای شخصیت»، برای نخستین بار مفاهیم پیچیده روانکاوی و شخصیت را به زبان فارسی سلیس و دقیق برگرداند و منبعی را خلق کرد که دهههاست در مراکز دانشگاهی تدریس میشود. اهمیت کار او در این بود که لقب پدر روانشناسی نوین ایران را نه صرفاً برای تدریس، بلکه برای مهندسی ساختار آموزشی کشور دریافت کرد.
در کنار این جریان، دکتر پریرخ دادستان به عنوان مادر روانشناسی ایران، وزنه علمی سنگینی را به این حوزه افزود. او تنها زن ایرانی بود که رساله دکتری خود را مستقیماً زیر نظر ژان پیاژه، غول روانشناسی شناختی جهان، در ژنو گذراند. اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که بدانیم دادستان صرفاً یک مترجم نبود، بلکه نظریهپرداز «روانشناسی مرضی تحولی» محسوب میشود. بر اساس مستندات انجمن روانشناسی، او با رد پیشنهادهای کاری در اروپا به ایران بازگشت تا نشان دهد اختلالات روانی را نمیتوان جدا از بستر رشد و تحول انسان بررسی کرد. دریافت جایزه خوارزمی در سال ۱۳۸۰، گواهی بر دقت علمی و تأثیر عمیق پژوهشهای اوست که سطح آموزش روانشناسی در ایران را به استانداردهای جهانی نزدیک کرد.
پیشگامان بالینی و روانسنجی؛ گذار از نظریه به عمل و عدد
اگر دکتر سیاسی ساختار دانشگاهی را بنا کرد، دکتر سعید شاملو کسی بود که روانشناسی را از کلاسهای درس به اتاق درمان آورد. او که دانشآموخته دانشگاههای ایلینویز و جورج واشنگتن بود، با تأسیس اولین «کلینیک مرکز مشاوره» در دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۴، مفهوم درمان بالینی را در ایران عملیاتی کرد. تا پیش از دکتر شاملو، روانشناسی بیشتر جنبهای فلسفی یا تربیتی داشت، اما او با راهاندازی مقاطع ارشد و دکتری بالینی، نسلی از درمانگران را تربیت کرد که امروز بدنه اصلی سلامت روان کشور را تشکیل میدهند. او به درستی پدر روانشناسی بالینی نام گرفت زیرا نشان داد که روانشناسی یک حرفه یاورانه برای کاهش رنج انسان است، نه صرفاً یک بحث نظری.
در سوی دیگر این طیف، دکتر محمدنقی براهنی قرار داشت که معتقد بود علم بدون اندازهگیری دقیق، ناقص است. او که به پدر روانآزمایی ایران شهرت دارد، مأموریت دشوار «هنجاریابی» آزمونهای جهانی را بر عهده گرفت. طبق گزارش انتشارات رشد در سال ۱۳۶۵، دکتر براهنی سرپرستی ترجمه و بومیسازی کتاب مرجع «زمینه روانشناسی هیلگارد» را بر عهده داشت، اما شاهکار او استانداردسازی مقیاسهای هوش وکسلر برای جمعیت ایران بود. اهمیت کار دکتر براهنی در این است که ابزارهای سنجش غربی بدون تغییرات فرهنگی و زبانی، نتایج غلطی در ایران به دست میدادند؛ او با دقت ریاضیوار خود این شکاف را پر کرد و ابزاری دقیق برای تشخیص بهره هوشی و مشکلات شناختی در اختیار متخصصان قرار داد.
تخصصهای نوین در مشاوره و کودکان استثنایی
با توسعه نیازهای جامعه، چهرههایی ظهور کردند که تمرکز خود را بر نهاد خانواده و گروههای خاص گذاشتند. دکتر باقر ثنایی ذاکر که در دانشگاه خوارزمی فعالیت میکرد، رویکرد سیستمیک را وارد مشاوره ایران کرد و پدر مشاوره خانواده نام گرفت. او با درک این واقعیت که فرد جدا از سیستم خانواده قابل درمان نیست، مدلهای خانوادهدرمانی را بومیسازی کرد. همزمان، دکتر شکوه نوابینژاد با تألیف بیستونُه عنوان کتاب، هویت مستقلی به رشته مشاوره بخشید و توجه جامعه علمی را به مسائل ویژه زنان و خانواده جلب کرد. حضور او به عنوان چهره ماندگار در سال ۱۳۸۷، نشاندهنده تثبیت جایگاه مشاوره به عنوان یک تخصص ضروری در کنار روانشناسی بود.
در حوزه کودکان با نیازهای ویژه، دکتر غلامعلی افروز با مدرک دکتری از دانشگاه ایالتی میشیگان، تحولی شگرف ایجاد کرد. او که سابقه ریاست دانشگاه تهران و سازمان نظام روانشناسی را در کارنامه دارد، نگاه جامعه را به کودکان استثنایی و تیزهوش تغییر داد. تلاشهای دکتر افروز فراتر از دانشگاه بود و جنبههای حمایتگرانه و اجتماعی پررنگی داشت تا اطمینان حاصل شود که کودکان سندروم داون یا دارای ناتوانیهای یادگیری، از خدمات آموزشی و روانی محروم نمیمانند.
رویکردهای جهانی و بینفرهنگی؛ صدور دانش از ایران
روانشناسی ایران تنها مصرفکننده علم نبود، بلکه در مواردی به تولیدکننده دانش جهانی تبدیل شد. دکتر نصرت پزشکیان، بنیانگذار «رواندرمانی مثبتنگر» (Positive Psychotherapy) در سال ۱۹۶۸ میلادی در آلمان، نمونه بارز این جریان است. او با ترکیب حکمت و قصههای شرقی با متدهای رواندرمانی غربی، مدلی را ابداع کرد که بر توانمندیهای انسان تمرکز دارد تا بیماریها. انجمن جهانی WAPP این متد را به عنوان یک رویکرد معتبر میشناسد که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد.
در داخل کشور نیز دکتر هاراطون داویدیان، پدر روانپزشکی نوین ایران و از بنیانگذاران بیمارستان روزبه، بر جنبههای فرهنگی بیماریهای روانی تأکید داشت. او در کتاب «شناخت و درمان افسردگی در فرهنگ ایرانی» استدلال کرد که نشانههای افسردگی در یک ایرانی ممکن است با یک اروپایی متفاوت باشد و درمانگران باید این ظرافتهای فرهنگی را بشناسند. نگاه دکتر داویدیان باعث شد تا روانپزشکی در ایران از کپیبرداری صرف نسخههای غربی فاصله بگیرد و به بافت بومی توجه کند.
نهادهای اعتباربخش و وضعیت امروز متخصصان
برای افرادی که امروز به دنبال خدمات روانشناسی هستند، درک تفاوت نهادهای موجود حیاتی است. طبق قانون مصوب مجلس در سال ۱۳۸۲، «سازمان نظام روانشناسی و مشاوره» (PCO) تنها نهاد قانونی صادرکننده پروانه اشتغال است و هرگونه ادعای تخصص باید از طریق وبسایت pcoiran.ir راستیآزمایی شود. این در حالی است که «انجمن روانشناسی ایران» (IPA) که در سال ۱۳۴۷ تأسیس شد، قدیمیترین نهاد علمی است که بر برگزاری کنگرهها و انتشار مجلات پزوهشی تمرکز دارد. امروزه متخصصانی مانند دکتر محسن یزدانفر در زوجدرمانی، دکتر وحید مرادی در حوزه اتیسم و دکتر ستاره جعفری در بخش نوجوانان، با تکیه بر میراث این بزرگان و استفاده از روشهای نوین مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، مسیر علمی گذشتگان را در بستری مدرن و قانونی ادامه میدهند.






